مدل‌سازی نگهداشت کارکنان دانشی در سازمان با استفاده از سیستم استنتاج فازی

961b9001-3e9f-4108-b30e-12146eee8fda_11zon

عصر دانایی‌محوری که در آن دانش به عنوان مهم‌ترین سرمایۀ سازمان‌ها به شمار می‌آید و دانش کارکنان در دنیای پیشرفتۀ امروز به سرعت درحال تبدیل شدن به مزیت رقابتی اصلی سازمان‌ها است، نیازمند رویکرد مدیریتی متفاوت نسبت به مسائل سازمان و کارکنان است. در این میان، با توجه به ماهیت سازمان‌های امروزی که تمرکز فعالیت‌ها برکارهای دانشی استواراست، اهمیت مقولۀ مدیریت کارکنان دانشی پررنگ‌تر می‌شود. اما مسائل مربوط به کارکنان دانشی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. حفظ و نگهداری این نخبگان و پرورش ظرفیت فکری و یادگیری این افراد نقش تعیین کننده‌ای در موفقیت و عملکرد سازمان‌ها دارد.

گروهی از محققان معتقدند نظام نگهداشت کارکنان دانشی در سازمان‌ها کارآمد نیست و نارسایی‌هایی دارد که فرآیند نگهداشت را در عمل دچار چالش کرده است. برخی از سازمان‌ها بخش قابل توجهی از کارکنان دانشی خود را به دلایل مختلفی از جمله الزامات و قوانین محدودکننده، ندادن آزادی عمل به کارکنان و کنترل بیش از حد آن‌ها، فرسودگی شغلی، فلات‌زدگی شغلی، عدم حمایت سازمانی، فقدان جذابیت و منصفانه نبودن جبران خدمات، کاستن از اختیار و قدرت تصمیم‌گیری از دست می‌دهند. برای جلوگیری از چنین عواقب ممکن، شناسایی عوامل سازمانی، محیط کار و عوامل مرتبط با فردی که در خروج غیر کارکردی نقش ایفا می‌کنند، مهم است.

نوع نگرش، انتظارات و ادراک کارکنان دانشی از سازمان و فرایندهای آن در بسیاری از موارد متفاوت از نگرش مدیران بوده و یا جبران خدمات و پاداش سازمانی چندان برای آنان انگیزاننده نیست و میل به خدمت و ادامه همکاری آنان در سازمان کم می‌شود. از سوی دیگر، در بسیاری از موارد ساختار سلسله مراتبی و بروکراتیک سازمانی و نگاه بالا به پایین به کارکنان دانشی نیز از انگیزه‌های خدمت آنان در سازمان می‌کاهد. همچنین‌عدم بکارگیری این افراد در مشاغل کلیدی و فقدان ایفای نقش آنان در پست‌های کلیدی باعث کاهش انگیزه‌های خدمتی می‌شود. مجموعه‌ای از این مسائل و سایر مسائل مشابه باعث می‌گردد که سازمان‌ها در نگهداشت نخبگان با چالش‌های جدی روبرو شوند. این چالش‌ها زمانی مضاعف می‌شود که کارکنان دانشی به دلیل فعالیت‌های برون سازمانی که دارند معمولا مورد رصد سایر سازمان‌ها و یا مراکز دانشگاهی قرار گرفته و پیشنهادهای وسوسه‌انگیز از داخل و خارج کشور به آنان ارائه می‌شود که شتاب خروج انان از سازمان‌ را دو چندان می‌سازد. حال این پژوهش در پی آن است که در ابتدا مجموعه عواملی که در نگهداشت کارکنان دانشی تقش آفرین بوده را شناسایی نموده و در ادامه به مدلسازی یک سیستم استنتاج فازی برای نگهداشت کارکنان دانشی با رویکرد منطق فازی بپردازد.